بی هیچ گُفت‌وگوی۟، یکی از گرفتاریهایِ بُزُرگِ ما در این روزگار، قُصورِ همَّتِ شُمارِ کَثیری از مَنسوبانِ به عِلم است در خواندَن و بازخواندَنِ کتابهایِ کلاسیک و مام۟نامه‌هایِ تُراثی و آنچه در اِصطِلاح۟، "أُمَّهاتِ مُتون" گُفته می‌شَوَد. در مُقابل، آنچه فُزونی گرفته است، کَثرَتِ مُدَّعیان و جَماعَتِ نَخوانده‌مُلّا و بویژه "عُلَمایِ مَجلِسی" است.

اُستاد جَمشیدِ سُروشیار (مَظاهِری) ـ دامَ عُلاه! ـ نَقل می‌فرمودند که: زمانی نَظَرِ مَرحومِ دکتر سَیِّد جَعفَرِ سَجّادی ـ طابَ ثَراه! ـ را دربارۀ دانِشوَری از دانِشوَران که در بابِ حکمتِ إِسلامی و بویژه شیخِ إِشراق شِهاب‌الدّینِ سُهروَردی، می‌گُفت و می‌نوشت و سخن می‌پَراگَنید، پُرسیدَم. مَرحومِ دکتر سَیِّد جَعفَرِ سَجّادی که در عالَمِ خود مَردی بود کتاب۟خوانده و آزموده و پیشینۀ تَحصیلِ عُلومِ قَدیمه داشت و خود، کتابِ حِکمَةالإِشراق را تَرجَمه فَرموده و با زبانِ مُتونِ فلسَفیِ قَدیم دَست و پَنجه‌ها نَرم کرده و نیک آشنا بود، فَرمود: اینها "عُلَمایِ مَجلِسی" اند!

اُستاد سُروشیار می‌فرمودند: مَن تَجاهُل کَردَم و پُرسیدَم: "عُلَمایِ مَجلِسی" دیگر یعنی چه؟ مَرحومِ دکتر سَجّادی گُفت: یعنی اگر مَجلِسی مُنعَقِد شَوَد و از این آقا بخواهَند دربارۀ سُهروَردی نُطق کُنَد، سُخَنرانیِ غَرّائی إِرائه می‌دِهَد و خوب مَجلِس‌آرایی می‌کُنَد، ولی اگر یک جایِ مُشکِل از شَرحِ مُلّاقُطب (شَرحِ قُطب‌الدّینِ شیرازی بَر کتابِ حِکمَةالإِشراقِ سُهروَردی) را بازکُنید و بگویید: "این یَعنی چه؟"، دَرمی‌مانَد!

خاک بر زنده‌یاد دکتر سَیِّد جَعفَرِ سَجّادی خوش باد! که بحَق خود از «عُلَمایِ مَجلِسی» نَبود!! رَحمَةُ اللهِ عَلَیهِ رَحمَةً واسِعَةً!