ابتدا شرح حالی از سمکه قمي به نقل از فهرست ابن نديم در اينجا ارائه می دهيم. بعد از آن مطلبی را نقل می کنیم درباره او به نقل از تاريخ اصبهان حمزه اصفهانی که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته بود. همچنين چند منبع ديگر مغفول که همگی اطلاعات تازه ای را درباره اين دانشمند برجسته شيعی امامی اهل قم به ما ارائه می دهد (اطلاع بر فهرست ابن نديم را مرهون لطف صديق مکرم جناب آقای دکتر مدرسی هستم).



از شرح احوال او در فهرست ابن نديم دو چيز معلوم می شود: يکی اينکه منبع طوسي و نجاشي در ذکر مشابه احوال برای سمکه قمي (برخلاف برخی موارد ديگر) فهرست ابن نديم نيست و بايد آن دو به منابع درون امامی درباره احوال سمکه دسترسی می داشته اند. اين اطلاع مهمی است و می تواند نشانی باشد برای دقت بيشتر مطالب آنان درباره سمکه. نکته دوم اينکه چنانکه نجاشي تصريح دارد خود ابو علي نويسنده تاريخ عباسي ملقب به سمکه بوده و نه اينکه سمکه لقب پدر و يا نام و يا لقب يکی از اجدادش بوده. البته در چند منبع ديگر کما اينکه خواهيم ديد نام او به صورت ابن سمکه آمده اما اينک می بينيم که فهرست ابن نديم مؤيدی است بر نقل نجاشي.



حال مطلب ابن نديم (نک: الفهرست، ص۲۰۰):

"سمكة. معلم ابن‏ العميد و اسمه محمد بن على بن سعيد و له من الكتب كتاب أخبار العباسيين".



در اينجا ظاهراً خطایی در نسخه های ابن نديم (و شايد از سوی خود او؟) رفته و نام و نسب سمکه به غلط نقل شده. با اين وصف اينجا هم به وضوح نام او ذيل سمکه آمده و نه ابن سمکه (برای متن مفاوضه ای ميان ابن عميد و ابن سمکه، نک: نسخه ۶۱۸۸ کتابخانه ملک، برگ ۶۷ پ - ۶۸ ر؛ فهرست، ۹/ ص ۲۲۷).



اما در رابطه با شرح حال سمکه قمي يکی از منابع کهن کتاب اصبهان از حمزه اصفهاني (د. ۳۶۰ ق) است که به واسطه کتاب الدر الثمين ابن الساعي نقل شده است. عبارت الدر الثمين اين است (نک: الدر الثمين في أسماء المصنفين ؛ ص۳۸۷):

"سمكة القمّيّ‏ .ذكره حمزة في كتاب أصبهان، و قال: كان نحويّا لغويّا أخباريّا، و هو مصنّف كتاب الدولة العبّاسية."



همانطور که می بينيد حمزه اصفهانی که معاصر و شايد اندکی جوانتر از سمکه قمي است با وی آشنا بوده و او را نحوی و اديب و لغوی می خواند و می گويد که او کتاب الدولة العباسية را نوشته بوده است.

به ظنّ متـآخم به يقين حمزه اصفهانی خود با سمکه قمی مراوده داشته است. چنانکه می بينيم او اشاره ای به اينکه سمکه قمي وظيفه ای دولتی را بر عهده داشته نمی کند. اينجا باز تصريحی می بينيم که لقب نويسنده ما سمکه و نه ابن سمکه است. با اين وصف در يتيمة الدهر، ثعالبي از نويسنده ما به عنوان ابن سمکه القمي یاد می کند (نک: ۳/ ۱۹۰). همچنين لازم به ذکر است که در المضاف والمنسوب ثعالبي از ابن سمکه نام برده شده و نامه ای از ابن العميد به او نقل شده است.



نکته جالب ديگر شرح حال اوست در کتاب إنباه الرواة على أنباه النحاة (ج‏۱، ص: ۶۴) که حاوی نکات تازه ای است: " أحمد بن إبراهيم بن سمكة القمّىّ النحوىّ اللغوىّ، كان إماما فاضلا مذكورا فى وقته، صاحب تصانيف حسان، انقطع إلى [آل‏ ] العميد لتأديبهم، و صنّف لهم. فمن تصانيفه الحسان: كتابه فى الأمثال، و هو كتاب جامع على الأبواب، ككتاب أبى عبيد القاسم بن سلّام، إلا أنه أكبر و أكثر شرحا و بيانا، و له كتاب" العسل"؛ المستوفى فيه ما جاء فى ذكر العسل و صفته، و ما قيل فى النحل، و ما ورد فى ذلك عن العرب، و استوفى هذا الباب حق الاستيفاء، إلى غير ذلك من تصانيفه. مات فى حدود سنة خمسين و ثلاثمائة."



اينجا کما اينکه می بينيم نسب سمکه قمي با اختلاف نقل شده اما بی ترديد منظور خود نويسنده ماست. از نکات جالب توجه آن تاريخ تقريبی مرگ اوست که با آنچه قبلاً درباره زندگانی او گفتيم هماهنگ است (گفتنی است که در المضاف والمنسوب ثعالبي نقلی از کتاب امثال ابن سمکه ديده می شود).



از ديگر اطلاعات جالب درباره اين دانشمند شيعی قم اين است که او از ابن محارب، فيلسوف قمی روايت می کرده است. حکايتی را در همين رابطه ابو حیان توحيدي به نقل از ابو بكر صيمري (به احتمال زياد ابو زکريا الصيمري است که نامش در آثار توحيدی مکرر رفته است) از او روایت می کند که در آن او از ابن محارب مطلبی را نقل کرده است (أخلاق الوزيرين، ص۲۳۵: "حدثنا أبو بكر (کذا) الصّيمريّ‏ قال: حدثنا ابن سمكة قال: حدثنا ابن محارب‏، قال: سمعت أحمد بن الطيّب‏ يقول: ...."‏ ؛ در اينجا او ابن سمکه خوانده شده است). همچنين قطعه شعری از ابن محارب نيز باز به نقل ابو زکريا الصيمري از او (با عنوان ابن سمکه) از خود ابن محارب در المقابسات ابوحيان نقل شده است (نک: المقابسات، ص ۲۹۷). ابو حيان چنانکه می بينيم از او با عنوان "ابن سمکه" ياد کرده (برای احوالات او، نيز نک: معجم الأدبای ياقوت، ۱/ ۱۹۹ که از شيخ طوسي هم نقل می کند. از همين کتاب، ۲/ ۶۵۰ بر می آيد که سمکه/ ابن سمکه کتابی به نام کتاب القضاة نيز داشته است).



در مورد لقب سمکه شايد بتوان گفت که در عصر خودش او بيشتر به سمکه معروف بوده اما در عين حال مانند مواردی مشابه مسکويه و ابن مسکويه که لقب و يا نام پدری و یا اجدادی بعدها در مورد فرزندان هم به کار می رفته است، او به هر دو شهرت داشته است (در اين مورد آقای مدرسی طی مکتوبی اين احتمال را مطرح کردند).



این نکته را هم بايد اضافه کنم که ابوبکر خوارزمي در رسائل خود مکتوبی از خود را به ابن سمکه قمي آورده است (نک: ص ۹۷ تا ۹۸). از آنجا معلوم می شود که ابن سمکه روابطی نزديک با ابوبکر خوارزمي داشته است.