امروز به لطف یکی از همکاران مجلدی از مجموعه تألیفات عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی به دستم رسید، شامل اصول وسیط و مصباح الهدی. بسیار چاپ پاکیزه ای است. با وجود آنکه نسخه های خطی این دو اثر را سال ها پیش دیده و بخش هایی از هر دو را خوانده بودم اما الآن به نظرم با این چاپ بینش روشنتری می توان نسبت به آرای او و تأثیراتش بر سپهر اندیشه دینی داشت. میرزا مهدی در هر دو کتاب و به ویژه در کتاب دوم عملا اندیشه های خود را بر علم اصول تطبیق داده و از علم اصول منظومه تازه ای ساخته که تقریبا نسبتی با علم اصول دورانش و حتی اصول قدماء ندارد. در جای جای کتاب مطالبی آمده که می تواند بحث انگیز باشد و نقد و بل نقض ناقدان آشنا با مبانی کلام و اصول را طلب کند. نثر عربی او چنانکه قبلا هم گفته ام ساده نیست و گاه به سادگی نمی توان منظور را فهمید. در اصول فقه او سعی شده مبانی فلسفی و کلامی قوم کنار زده شود اما جای آن مبانی معرفتی دیگری نشسته است که خود محل بحث است.
امروز به لطف یکی از همکاران مجلدی از مجموعه تألیفات عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی به دستم رسید، شامل اصول وسیط و مصباح الهدی. بسیار چاپ پاکیزه ای است. با وجود آنکه نسخه های خطی این دو اثر را سال ها پیش دیده و بخش هایی از هر دو را خوانده بودم اما الآن به نظرم با این چاپ بینش روشنتری می توان نسبت به آرای او و تأثیراتش بر سپهر اندیشه دینی داشت. میرزا مهدی در هر دو کتاب و به ویژه در کتاب دوم عملا اندیشه های خود را بر علم اصول تطبیق داده و از علم اصول منظومه تازه ای ساخته که تقریبا نسبتی با علم اصول دورانش و حتی اصول قدماء ندارد. در جای جای کتاب مطالبی آمده که می تواند بحث انگیز باشد و نقد و بل نقض ناقدان آشنا با مبانی کلام و اصول را طلب کند. نثر عربی او چنانکه قبلا هم گفته ام ساده نیست و گاه به سادگی نمی توان منظور را فهمید. در اصول فقه او سعی شده مبانی فلسفی و کلامی قوم کنار زده شود اما جای آن مبانی معرفتی دیگری نشسته است که خود محل بحث است.